فردوسی در
شاهنامه این گروه را سکار -
ساکسار - سکسر
خوانده و آورده است ، این گروه مردمان یکی از دشمنان خونین و دیرین مردم
مردی - تبری و همسایگانش و بلکه کشور مدی بوده و همیشه دیده به سرزمین
زرخیز این سامان دوخته و گاه و ناگاه از راه دریا و خشکی ( از راه دهستان )
به گرگان و تبرستان آمده به تاخت و تاز ، کشت و کشتار ، ربودن مردم سوزاندن
کشتزارها و خرمن ها پرداخته زبانهای تفراوانی روی کار می آورند . دولتهای
هخامنشی - سلوکی - اشکانی - ساسانی آسایشی از دست این گروه مردمان چپاولگر
نداشته و در ستوه بوده اند همیشه از شهر تمیشه هم مرز گرگان تا هوسم (
رودسر ) هم مرز گیلان در کنارهای دریای تبرستان - رویان پاسگاهائی دائر و
پادگانهائی گذاشته بودند تا مردم از دست سگائیها و تاخت و تاز آنان در
آسایش باشند .
اینک با دیده
پوشی از دست اندازی های این گروه در تبرستان پیش از اسلام که اطلاعی از آن
نداریم ولی تاخت تاز سگها در تبرستان دوره های اسلامی سه نوبت بوده 1) در
سال 263 هجری در روزگار فرمانروائی سادات در تبرستانن شمالی ( کنارهای دریا
) یعنی در دوره حسن بن زید العلوی « داعی الکبیر 250 - 270 هجری گور او را
در راستکوی شهر آمل 2) در سال 8 / 297 هجری در روزگار فرمانروائی ابوالعباس
عبدالله بن محمد بن نوح سامان نماینده امیر اسمعیل سامانی بود که سگها تا
گالۀ ( انجلیه ) آمده بودند 3 ) در سال 299 هجری در روزگار فرمانروائی محمد
بن ابراهیم صعکوک بود که سگها پس از سوزانیدن کشتزارها و خرمنهای پیرامون
شهر بهشهر ( پنجهزاری پیشین ) شهرهای ساری و ماطیر ( بابل کنونی ) تاخته
بسیاری از مردم را کشته و زنان را ربوده با خود به کشتی بردند تا در شیمرود
یا چشمه رود دیلمان بدست دیلیمان دستگیر و نابود شدند ، و در تواریخ دورۀ
اسلامی این تاخت تازها به نام تاخت و تاز روسها ( مردمان روسیه جنوبی ) یاد
شده است .
امروزه در
تبرستان در میان مردمان بومی نام این گروه « سک
» را به پستی و زشتی برند و روستائیان مردم ناشناس را به نام « آی سک »
خوانند که از ادوار پیشین باز مانده است |