فهرست مطالبصفحه اصلی شهرستان سوادکوهضرب المثلهاعکسهای جالبمکانهای دیدنی

 

پیدایش تاریخ ایران

آغاز پیدایش تاریخ ایران از دوره ای است که دانشمندان و علاقمندان به علم تاریخ و جغرافیا توانستند پس از رنجهای فراوان به زبانهای باستانی و نوشته های سنگی و آثارزیر خاکی پی برده و آنرا با نوشته های آریایی و نوشته های مورخان و جغرافیا نویسان و جهانگردان پیش از میلاد مسیح و دوره های میلادی بررسی و برابری نموده تاریخ تاریک ایران کهن را تا اندازه ای روشن سازنده و این پیدایش نیز دو سده (200) سال بیش نیست .

فلات ایران و مردمان بومی آن

نام فلات ایران از نام آریاهای ایرانی که از سه هزار سال پیش از میلاد مسیح به کوچ کشی آغاز نموده اند و با این سرزمین رسیده اند سرچشمه می گیرد (بیشتری از دانشمندان سرازیر شدن آریاهای ایرانی را بفلات ایران از سه هزار سال پیش گمان برند که این کوچ کشی ازمیلاد آغاز و تا چندین سده دنباله داشت در هر حال حقیقت تاریخ روشن نیست ) بوده اند . نام یکی از این چهر گروه مردم بومی فلات ایران مرد بوده که اینک سخن این وبلاگ است .

تاریخ ویژه ای ازین گروه در دست نیست و آنچه را که در این کتاب برشته ای نگارش می آوریم گلچینی از کتابهای مورخان و جغرافیا نویسان و جهانگردان دورهای پیش از میلاد و میلادی است که خوشبختانه با همان بان لاتینی - رومی - یونانی و زبانهای زنده دیگر باستانی با اندک توفیر بازمانده و از آتش سوزیها و چپاول و غارتگریها دور و می توان به خوبی از انان برخوردار و بهره مند گردید.

سرزمین مردها

چنانکه از نوشته های مورخان و دانشمندان دوره های پیش از میلاد بر می آید مرزهای چهارگانه سرزمین گروه مردها بدین گونه بوده از خاور به مرز ورگانا (ورگانا - وهرگانا - هیرگانیا همان ایالت جرجان دوره اسلامی و استان گرگان امروزه است ) و بخشی به پارت (پارت - پارثوا نام گروهی از مردمان خراسان را در دوره های باستانی سرزمین پارت می خوانند و چون اشکانیان از این خاک به شاهنشاهی رسیده اند ایشان را پارتی خوانند و از ایرانیان پاک نهاد می باشند )از شمال به دره یا دراکسپین (کسپی نام گروهی از مردمان سرزمین شمال باختری دریای خزر است که دریای نامبرده را بنام این گروه دره کسپین خوانده و امروزه نیز اروپائیان در نوشته های خود آنرا کسپین می خوانند کاسو = کاساک = کازاک = قزاق های قفقاز کنونی بازماندگان این نژادند) و از باختر تا آن دست لنکران (شهر لنکران بالا دست آستاری روس - ایران جای گرفته و بندر بازرگانی دریای خزر و بوده و هست و به زبان بومی مانند توالش سخن می گویند ) امروزه قفقاز و از جنوب خاوری به کومیسین (کومیزین- کومس - القومس دوره اسلامی عبارت از شهرهای سمنان - دامغان بستام - است) و جنوب به رکا یا رکه (رکا یا رک = ری امروزه را می گفتند که استانی بزرگ بوده است ) و جنوب باختری به شهر کسپین (شهر قزوین امروزه ) و سرزمین مدی چسبندگی داشت و شاه راه تاریخی پارت و مدی از کنارهای کومس - رکه می گذشت و به هکمتان ( اکبتان = همدان ) پایتخت مدی می رسد.

راه و روش - کیش و آئین - زبان - پیشه و هنر گروه مردهای بومی ایران

کمی پیش گفتیم که گروه مردها یکی از چهار گروه مردمان بومی پیش از آریاهای ایرانی اند که از چگونگی پیشین آنان اطلاع درستی به دسترس ما نرسیده است همینقدر دانیم که مردها مردمانی چادرنشین بیابانگرد بوده و برای جایداشتن در سرزمینی که نیمه آن ( بخش شمالی ) دشت و هامون و جلگه بیابان و برای ابر های تیره و تار دریائی هوایش همیشه خفه و گرفته و زمینش برای بارانهای سیل آسا پر از گل و لای و نیمه دیگرآن (بخش جنوبی ) برای بیشه های پیچ در پیچ و جنگلهای تودر تو و کوههای سنگی و خاکی رفتن بدانجا بسیار سخت و دشوار و زندگی در مرغزارها و چمنزارها و لای درختان کهنسال و شکاف سنگها و پناهگاهای خدا داده و نبرد همیشه گی با درندگان و جانوران کاری آسان نبوده  و مردمانی تندخو - سرکش و خیره - جنگی چیره - زمخت و خشن بار آمده و رام کردن آنها کاری بس دشوار و بسیار سخت بوده است و البته اینگونه مردمان بیابان نورد گریزان پای صحرانشین دارای راه و روش و کیش و آئین و زبان ویژه ای بوده که اختصاص به خود ایشان داشته است ولی درباره ای پیشهو هنر این گروه می توانیم با گمانی درست بگوئیم که چون مردها دررشته های گله داری دام پروری ، کشاورزی ، شکار ماهی و پرندگان دریایی و هوایی و چرندگان و درندگان و از آهن چوب و سنگ و لاجورد بی بهره نبوده دست داشتند از پوست و گوشت و استخوانهای دام و دندان و موی و پشم و روده آنان بهره مند می شدند و به دست یاری دوکانها و کارگاها پوشاک و ساز برگهای جنگلی و خانگی و کشاورزی آمده واز کشاورزی و برزگری خارو بار تهیه و نیازمندیهای خود را بر کنار می نموده اند و چون در شکار ماهی دست داشتن می توان گفت که در دریا دریا نوردی هم بی بهره نبوده اند. سخن کوتاه آنکه که گروه مردهای پیش از آریاها مردمانی ورزیده بوده و در ریسندگی ، بافتنی ، آهنگری ، درود گری ، کشاورزی ، دستی بسزا داشته اند - گواه نیازمندیهای آریایهای ایرانی از این گروه بوده که پس از رسیدن به این سرزمین برای عدم آشنائی به روش زندگی بومی و آب هوا روزگاردرازی را نیازمنده به کار کرد و کمک یاری مردمان بومی یا میزبان خود بوده اند .

 

   

 

گروه مردها را سه دسته از مردمان تشکیل میدادند بدینگونه :

دسته کادوسیها

این دسته را تاریخ گلوی - گلای و کادوزی - کاتوزی هم نام می برند که درست هم می باشد و تا آن جائی که تاریخ به ما نشان می دهد جای این دسته از مردها از مرز لاهیجان امروزه تا آندست لنکران ادامه داشت و رود بزرگ سفید رود فارسی کنونی قزل اوزن ترکی پیشین آماردیوس لاتینی دورهای پیش از میلادی به نام گروه مردها از میان خاک کادوسیها می گذشته است . دانسته نشد که در چه سال و برای چه میان این دسته از مردمان جدائی روی داده شاخه بزرگتر یا روشنتر گوئیم گلائیها بزرگ به نام کادوسی یخش باختری را برگزیده دانشمندان و نژاد شناسان کنونی « توالش » را از بازمانده نزاد این دسته دانسته و واژه تالش = گالش را نیز از کادوس می دانند.

دسته دیگر یا شاخه کوچکتر ( کلائیهای کوچک = گیلک ) در جای خود مانده و پایه نژاد گیلانیها امروزه را استوار کردند نام گله مرد از نام این دسته سر چشمه می گیرد و مورخان دوره ای اسلامی کادوسی ها را قادسیان و گیلان را جیلان و نام این دسته را جیل = گیل آورده اند .

دسته مردها (آمارد)

درباره ای جایگاه این دسته از مردها که ریشه نژاد و یا سردودمان گروه مردها خوانده می شوند سخن بسیاراست . پاره ای از ایران شناسان را گمان این است که این دسته از مرز لاهیجان کنونی رو به خاور تا پیرامون شهرستان بابل امروزه جای داشته اند و همین دانشمندان را اندیشه بر این است که شهر آمل پایتخت باستانی آنان نخست بنام این گروه آمرد بوده رفته رفته آملد و آمل برگردانیده شده است چنانکه رود هراز امروزه نخست هرهز و بابل - باول و کجور - کچه یا کجو بوده و امروزه نیز نام این شهر باستانی در میان توده مازندرانی آمل است به میم زبردار نه آمل .

پاره ای دیگر از استادان و نژادشناسان را گمان این است که جای دسته مردهای نامبرده از لاهیجان تا مرز گرگان بوده بخش جنوبی این سرزمین را که کوهستانی و جنگل بیشه است نام های دیگری بوده که پاتشوارش نام یکی از آن بخشها است . زمینهای کوهستانی میان دو شهر باستانی ساری - دامغان را بدین نام می خواندند . در هر حال دسته مردها در دوره ای پادشا هان پارتی (اشکانیان ) دوران پادشاهی اشک پنجم = فرهاد یکم که شرح آن در جای خود گفته آید شوریدند و پس از سه سال جنگ وستیز سرکوب و نیمی به مرو خراسان و نیمی دیگربه خوارکس ( دربند خوار ورامین امروزه ) کوچانیده شدند و بازماندگان با دسته تبریها ئیکه که به جایشان به سرزمین مردها فرستاده شدند در هم ریختند (شادروان پیرنیا  در ایران باستان می نویسد «....محل سکنی اینها چنین به نظر می رسد که بین کادوسیان و تپوریها بوده یعنی از رود آمل یا آراز به طرف مغرب مثلا تنکابن امروزه » ژوستن در کتاب41 بند 5 می نویسد « ... مردها قومی قوی نیرومند و شجاع بودند » آرین در لشگرکشیهای اسکندر می نویسد « ... مردها مردومی بودند بی بضاعت وای در کشیدنه رنج و بار فقر و قحطی شجاع » استرابن نام این دسته را آمردی آورده است - در کتب مورخان دوره اسلامی نام سرزمین این دسته الرویان ( رویان ) آمده و پایتختش شهر کجو ( کجور ) بوده است بار تولد خاورشناسان روسی آنرا پیوست خاک ده له مای ( دیلم ) میداند - دارمستتر دانشمند فرانسوی در نامه تنسر گوید که رویان همان است که در زمیادیشت به پیکره روذت و در بندهشن به نام رویشن آمده است و نگارنده گوید که نام تنکابن از تنک آب بن است و از سده نهم هجری و از کتاب تبرستان میر ظهیرالدین مرعش آملی سرچشمه می گیرد - در این زمینه در کتاب پیدایش شهرهای طبرستان که برای چاپ و انتشار آماده است سخن بیشتری به میان خواهیم آورد .

دسته تبریها

سومین دسته از گروه مردها دسته تپورها یند که تاریخ نتوانسته تا کنون سرزمین آنها را بخوبی روشن نماید . پاره ای پندارند که خاک این دسته از مردم از شهرستان بابل امروزه تا مرز گرگان دامنه داشته است و نلدکه و ماگوارت دو دانشمند ایران شناس نامی آلمانی را گمان این است که خاک تپورها در بخش جنوبی تبرستان خاوری بده که آنرا پاتشوارش نام نهاده بودند - ولی گمان نزدیک به حقیقت تاریخ این است که دسته مردها پس از گیلانیها و تپوریها پس از مردها تا مرز گرگان جای گرفته بودند . نام تپور  را ما در کتابهای مورخان و جغرافیا نویسان و جهانگردان دوره های پیش از میلاد و دوره میلاد هم چنین در کتب اروپائیان تاپور می بینیم  که گناهی بر ایشان وارد نیست چرا که در زبانهای لاتینی و رومی - یونانی و اصولاً اروپائی به جای (زبر) الف آورند چنانکه امروزه نیز غفور را غافور - شنهاز را شاهناز - علی را عالی - تپور را تاپور می نویسند . ولی شگفت در این است که برخی از نویسندگان که اندکی خود را در فن تاریخ آشنا و دانا می انند تاپور را از واژه ای ترکی جغتائی به معنی دسته و مردمانشان را ترک نژاد دانسته اند - نام تپور در دوره ساسانیان یعنی در دوره پیدایش زبان پهلوی به تپر و در دوره اسلامی به زبان تازی طبر بر گردانیده شده است و اینکه مورخان اسلامی این نام را از طبری دانند که این دسته همیشه برای تراش جنگل و بیشه و نبرد با جانوران با خود داشته اند از اندیشه و حقیقت تاریخ فرسنگها دور است امروزه نیز این نژاد و دسته را به نام تبری ( طبری ) و سرزمینشان را تبرستان ( طبرستان ) خوانده و می نامند نام دیگری هم دارد مازندران - مازندرانی که پایه درستی نداشته و بگواه مورخان تبری ( محدث ) و خود در آورده است .

 

     
 

مردها و تبریها در دوره هخامنشیها

 

بازگشت به صفحه بالا

 

تاریخ جغرافیائی گروه سک و سکائیها

               

«----- «---- «---- لطفاً نظرات و پیشنهادات خودتان را با ما در میان بگذارید