فهرست مطالبصفحه اصلیشهرستان سوادکوهضرب المثلهاعکسهای جالبمکانهای دیدنی

 

( مردها و تبریها در دوره ای هخامنشیان 559 - 330 پ . م )

سرزمین مردهای دردورۀ هخامنشیها

یکی از مورخان وجغرافیا نویسان دوره ی پنجم پیش از میلاد در پهنا و درازی کشورایران دوره ی داریوش بزرگ هخامنشی (داریوش یکم 522-486 پ.م ) می نویسد 1- از دجله رود به خاور ... 4- استان کادوسیها و گیلانیها 5- خاک مردها و تبریها 6- وهرگانا ( گرگان ) ... از این رو می توان فهمید که در مرزهای گروه مردها در این دوره هیچگونه تغییری روی نداده بوده است و در باختر و جنوب باختری با مدی ها و جنوب به رکه ( ری کنونی ) و جنوب خاوری به کومس .. ( شهرهای سمنان - دامغان - بستام ) و خاور بخش به پارت و بخشی به ورگانا ( گرگان ) و شمال به کنارهای دریای خزر امروزه چسبندگی داشته است .

   

چریک های مردی و تبری در سپاه هخامنشی

چنانکه در پیش کفتیم دسته مردها و تبریها به اندازه ی خودسر - خیره - زمخت و سرکش - تند خو بار آمده بودند که بجز سران خانواده ی خود به فرمان هیچکس سر فرود نمی آوردند - شاهنشاهان هخامنشی هنگام لشکر کشی باجی برای سران دسته ی مردها و تبریها فرستاده و از ایشان چریکی که در انداختن فلاخن - تیر اندازی - کمانداری - نیزه پرانی - شمشیر بازی زبر دست بودند در خواست می کردند سران دسته ی نیز برای آنکه هخامنش ( 730 پ . م ) و به گفته سیروس بزرگ ( 550-529 پ . م ) پسر چوپانی از خانواده ی مردها بوده و از فزونی احتیاج ناگزیر به راهزنی شد به پارس گریخت و در آینده به زرگواری رسید ( گفته کتزیاس از کتاب فوسیوس معروف به کتابخانه - التدوین - ایران باستان - سالنامه ) ارزش بسیاری درباره ی این خاندان قائل بودند و هر چه در خواست می کردند بر آورده می شد - به همین رو بود هنگامیکه سیروس بزرگ یا کورس بزرگ به اندیشه ی جهنگشاهی افتاد چندین هزار چریک سواره و پیاده از مردم و تبری به سپاه او پیوسته و با وی بودند و هم چنین چریکهای مردی و تبری در جنگلهای آسیای کو چک - یونان ( 545 پ . م ) سارد پایتخت لیدی ( لیدی آناتولی امروزه ) ( 546 پ . م ) ودر نبردهای خونین شهر بابل و پیروزی و تاجگذاری سیروس در آن شهر (538 پ . م ) بیش از بیست هزار تن پیاده و چهار هزار سواره ( التدوین ) و در جنگی که در سال ( 480 پ . م ) میان خشایارشای یکم  پسرداریوش چهارم ( مورخان ایرانی او را اسفندیار روئین تن دانند و اروپائیان وی را کزرسس خوانند ) در تروپیل با یونان روی داد  دسته ی از جوانان و چریکهای مردی و تبری با ساز برگهای آراسته  و پوششهای خیره کننده به سپهسالاری آریا مرد ( آریومردوس لاتینی ) بردار سردار نامی ایران آرتی فیوس با شاهنشاه ایران همراه بودند .

 

 
   

دسته مردها و تبریها در آخرین جنگ داریوش سوم

 ( داریوش سوم یا کدمان یونانیان 336-330 پ. م ) با اسکنر مقدونی در گوگمل ( 330 پ. م ) رل بزرگی در دست داشتند - نگهبانی داریوش و پوشش شاهنشاهی و خاندان او به دست دلاوران مردی و تبری سپرده بود چنانکه نویسند .(... ترکیب سپاه وعده سپاهیان چنین بود باختریها - سغدیها - هندویهای مجاور باختر به سرداری بسوس والی باختر ... برسائت والی رخّجّ هندیهای کوهستانی را فرمان می داد ... ساتی برزن هراتیها را ... فراتات ( فرهاد « این همان ساتراب تبرستان است ») سوارهای پارتی - ورکانی - تبری را ...)

و ترتیب جنگ قشون داریوش چنین بود

( ... در جناح راست سل سوریان اهالی بین النهرین مدی ها - پارت ها سکاها وپس از آن ورکانیها - تبریها ایستاده بودند ... ) و ( ... قلب لشکر داریوش با تمام خانواده نجبای ایران قرار گرفته بودند ... تیر اندازان مردی در اطراف بودند ... همراه او هزار نفر سوارها ممتازرشید بودند. این دسته ممتاز سینه ها را در جلو تگرک تیر که بسمت داریوش می بارید سپر کرده می جنگیدن و نزدیک این سوار نظام مردها می جنگیدن و بلندی قامت و دلاوری آنها جالب توجه بود ... « آرین - دیودور - ایران باستان - سالنامه ») در دوره ی هخامنشیها فقط یک بار آن هم در پادشاهی ارتخشتر ( اردشیر دوم که او را اردشیر دراز دست نیز دانسته اند 404 - 61/360 پ . م ) بود که مردها شوریدند کار به جنگ خونین کشید و چون پلو تارخ مورخ یونانی سده دم میلادی در بند 28 و 29 کتاب خود شورش بالا را از دسته کادوسیها - گیلان و توالش میداند از شرح آن داستان دیده می پوشیم و به بازماندگنشان واگذار می نمائیم.

زبان - راه و روش - کیش و آئین - پیشه و هنر مردها و تبریها دوره ی هخامنشی

دسته مردها و تبریها هر اندازه که در دورهای پیش مردمانی خشن - زمخت - گریز پا بار آمده بودند در دوران زندگی آینده به ویژه در سازمان نوین نخستین دولت پارسی زبان هخامنشی از چیرگی و خیرگی دست برداشته مردمانی مهربان و خونگرم و آرام شده بودند با همسایگان دور و نزدیک راه رفت و آمد نموده و به آمیختگی پیدا کرده بودند .

زبان

آنها مادر زاد بومی بوده هریک از دسته های کوچک برای دوریاز یکدیگر با اندک توفیری در لهجه سخن می رانند - در گفتگو شتابزدگی داشتند ولی ریشه بان یکی بوده است - پس از آمدن آریاهای ایرانی و آمیزش با آنها زبان آریائی و پس از پیدایش دولت پارسی زبان هخامنشی این بان بر آن افزوده و آمیخته گردید .

راه و روش

در این زمینه بهتر آن است سخن را کوتاه کنیم و نویسیم که راه و روش مردها و تبریها دوره ی هخامنشیان را مانند زبانشان بنگرید  این مردمان پس از سده ها سال آمیزش با آریاها و پارسها و همسایگان خواهی نخواهی در خوی و رفار و کردار و پندارشان تغییری روی داده رامتر و مهربان تر شده بودند .

کیش و آئین

در این باره نیز گوئیم که دسته مردها و تبریها از پیش از رسیدن آریاها دارای راه و کیش و آئین مخصوصی بوده اند که امروزه دسترسی به آن بسیار سخت و دشوار است پس از آمدن اریاها به کیش و آئین و مرام آنها رهبری شدند که دستیاب به آن در کتابهای دانشمندان کنونی  مو رخان باستانی آسان و دشوار نیست مردها و تبریها پس از پیدایش کیش خدا پرستی وزراتشت پیامبر ایرانی ( سال در گذشت زرتشت یامبر ایرانی درنیمه یکم سده ششم و یا بگفته در531 سال  پ . م بوده است ) و پراکنده شدن آن کیش در سراسر ایران زمین  گرویده به کیش نوین یکتا پرستی شدند که تا سده های سوم چهارم هجری پابند به آن کیش بوده و در زوش باستانی خویش پایدار و استوار بودند ( البته ای مربوط به بخش نوبی سرزمین تبرستان و مردمان کوهستانی تبرستان کنونی گواه بزرگ ما است )

پیشه و هنر

هر اندازه که مردمان مردی و تبری در راه و روش و کیش و آئین و زبان پیشروی کرده قدمی فرا تر نهاده بودند همان اندازه هم در پیشه و هنر گامی پیشتر برداشته و بهره ی فراوانی بدست آورند . در پیش یاد آور شده ایم که این دسته مردمان بومی پیش از آمدن آریاهای ایرانی به ایران و به سرزمینهای دارای کارگاههای دستی خانگی بودند که به کمک و دستیاری آن پوشاک - خوراک - ابزار آلات و ساز برکهای خانگی - جنگی - کشاورزی - دریا نوردی و فرآوردهای دیگر برای خود آماده و تهیه می نمودند فقط از بازرگانی این دسته از مردمان بومی چیزی دستگیرمان نشده است و نبایستی هم بشود چرا که اینان و همسایگانشان همه مردمان بیابانگرد گریزان پابوده اند و از این رشته اطلاعی نداشته اند البته پس از آمدن آریاها اندکی از دانستنیها ایشان و پس از پیدایش کیش وآئین یکتا پرستی از دستورات آن و از دانستنیهای مردم پارسی زبان بهره فراوانی بدست آورده و پیشرفتهائی در این رشته نصیبشان شد و گواه ما نوشته های مورخان باستانی و محققان سده ی کنونی است که می نویسند ( ... بعضی از طوایف بحر خزر و مازندران قبا از پوست بز جهت خود ترتیب داده حامل تیر و کمان و شمشیر بودند ... «هرودت ») و ( ... لباس مردها و تبریها ارخالقی بوده از پوست بز و کلیچه ( نمیتنه ی به آستین ) کوتاهی که خودشان آنرا سیززن می گفتند . تیر و کمانی داشتند از چوب خیزران که در زمینشان می روید تیرها را در دست چپ و کمان را به شانه می نهادند شمشیری به خود آویزان می کردند سپر و نیزه و خنجر کوچکی داشتند که خنجر را با بندی مانند بند شمشیر به خود می آویختند ... « التدوین » ) . ( ... اسلحه گروه مردها از قدیم عبارت بود از سپر و نیزه ی کوچکی که زلق باشد و حربه برنده ی داشتند که مانند قمه بود و با بندی مثل شمشیر که آنرا حمایل می انداختند و در دست چپ سه چوبه تیر می گرفته و کمانی در کتف قرار می دادند که چوبه های تیر را در موقع به کار برند ... « ایران باستان و التدوین » ) این بود اندکی از پیشه و هنر مردمان مردی و تبری دوره های آریا ها و هخامنشیان .

باج دیوانی

کوروس بزرگ ( سیروس 550-529 پ. م ) و پسرش کمبوجیه ( کامبیز529 - 522 پ . م ) هنگام لشکر کشی و جنگ با بیگانگان پولی برای سران دسته مردی و تبری فرستاده از ایشان چریک درخواست می کردند این روش تا پایان شاهنشاهی کمبوجیه دنباله داشت و پس از مرگ او و به تخت رسیدن پسرش داریوهش ( داریوش یکم 523 - 486 پ . م ) بر انداخته شد و او کشور ایران زمین را به سازمان نوینی رهبری نمود دیونخانه ( وزارت دربار - دارائی ) روی کار آورد و از دریافت باج سالانه در آمد و هزینه کشور را منظم نمود در این زمینه هرودت می نویسد ( ... پس از این داریوش بزرگ ممالک تابعه پارس را به بیست قسمت تقسیم کرد و هر یک را پارسها ( ساتراب ) نامند سپرد و مالیات ایالت - 15 - کنارهای دریای کسپین 250 تالان بوده است ... ) ولی اعتماد السلطنه انرا 200 تالان می آورد و می نویسد ( ... در عهد داریوش اول که بنا به عقیده ی همان گشتاسپ کیانی است کلیه ممالک ایران به بیست ساتراب یعنی بیست ایالت تقسیم بوده و طوایف سواحل جنوبی بحر خزر ساتراب نشین یازدهم شمرده می شده که مالیات آنها را 200 تالان نقره گفته اند ... « التدوین » ) این را هم دانیم که ایالت 15 کسپین گفته ی هرودت همان مردمان مردی - تبری - کادوسی بومیان ایرانند و هر یک تالان سیم هم نزدیک به 33 و تالان زر 25 یا 26 کیلوگرم کم و بیش بوده و یک تالان زر برابر بوده با ده تالان سیم ( ایران باستان و دانشمند بزرگوار آقای نصرالله فلسفی استاد تاریخ ) .

راهها

درباره ی راههای سرزمین مردها و تبریها گوئیم که بومیهای این سامان از پیش از پیدایش تاریخ و آمدن آریاهای ایرانی دارای کوره راههائی بوده اند که هر یک تیره و دسته ها را به هم نزدیک و پیوست می نمود پس از آمدن آریاها و سازمان نوین هخامنشیها نیازمند به راههای تازه ای شدند که راههای و تبریهای دوره هخامنشیها تا آنجائیکه به دسترس ما رسیده به شرح زیر است .

از آمل پایتخت مردها و تبریها رو به باختر از کنارهای دریا به سرزمین گلای کوچک و بزرگ ( گیلان - تالش امروزه ) رو به خاور از کنارهای دریا به سرزمین ورگانا ( گرگان امروزه ) رو به شمال از دو راه یکی از راه شهر پاک مه میترا ( شهر بابل امروزه شهری بوده پاک و مقدس در نزدیکهای دریا و برای جایداشتن میترای بزرگ ( آتشکده میترا ) بومیان آنرا مه میترا یا جایگاه میترای بزرگ می نامیدند . این نام در دوره اسلامی به زبان تازی مامطیرا و از سده هشت هجری یعنی از فرمانروائی میر قوام الدین مرعشی ( میر بزرگ آملی 760 - 781 ه . ق ) بارفروشدیه و از سده سیزدهم یعنی از دوره پادشاهی فتحعلیشاه قاجار ( بابا = 1212 -1250 ه . ق ) به شهر بار فروش و از سال 1310 خورشیدی به فرمان رضا شاه پهلوی ( 1304 - 1320 خ ) به مناسبت رود بزرگ باول پیشین بابل امروزه که از کنار جنوب و باخترش می گذرد به شهر بابل نامبردار گردید. ) و دیگری از راه شوسه امروزه آمل به محمود آباد به بندر تاریخی دریا بار ( بندر بازرگانی بزرگی بود در کنار دریای خزر و این بندر در دوره شاهنشاهان ساسانی یعنی در سال 576 میلادی به دست رومیان ( بگفته سالنامه ) سوزانیده ودر سده نهم هجری بندری بوده آبادان و میر ظهیرالدین مرعشی مورخ و سردار نامی تبری در تاریخ طبرستان خود در آن جائیکه گفتگو از محاربه مرزناک ( 840 ه ) می کند نامی از این بندر می برد و جایش نیز گویا میان فرید و نکنار و محمود آباد امروزه بوده است .) به کنارهای دریا از آمل پایتخت مردها و تبریها رو به جنوب از چند راه به رکه ( استان ری و نام رکه که در تورات را کژ و به زبان مدی ها راکا و به زبان باستانی راژس - راژ - راج - راز آورده شده است ) 1- از راه لارجان 2- سر دره خوار ورامین و ایوانکی 3- از راه سوادکوه به گردنه شهمیرزاد و به استان کومیسن ( کمیزنا - کومیسن - کومس - القومس نام شهرهای سمنان - دامغان و بستام که استانی جدگانه بوده است .) و رکه شاید راههای دیگری هم بوده که امروزه بر ما پنهان و در آینده روشن خواهد شد ولی همین اندازه دانیم که از گردنه شهمیرزاد کنونی و ( میانبر ) شاه راهی بوده به استان گرگان و هم چنین از شهر دامغان به استان و از راه شهر تاریخی کسپین ( قزوین امروزه ) هم شاه راهی بوده به سرزمین کادوسیها ( گیلان ) و از آنجا به خاک مردها.

   

مردها و تبریها در دوره اسکندر مقدونی و سلوکیها

 

بازگشت به صفحه بالا

   

پیدایش تاریخ ایران

                 

«----- «---- «---- لطفاً نظرات و پیشنهادات خودتان را با ما در میان بگذارید