مرز - زبان - راه و روش -
پوشش - آرایش - پیشه و هنر
مرز : در مرز تبرستان
دورۀ اشکانیکان هیچگونه تغییری روی نداده بوده است بلکه خاکهای دیلمان و
گیلان و دماوند برآن افزوده گردید و این سبب آن بوده که شاهان اشکانی بیشتر
به باج و فرمان گذاری و آرامش کشور و آسایش خود نیازمند بوده اند .
باج دیوانی تبرستانیهای
دورۀ اشکانیان
تا بتوانند بر دشمنان و
بیگانگان پیروز گردند و هیچگاه حاضر نبوده اند دردسری را برخود هموار کنند
و زبان تبرستانیها هم برای اینکه نخست پایتخت اشکانیان شهر صد دروازه ( نام
باستانی شهر صد دروازه دامغان ( هکاتم پلیس ) بوده و این شهر در آغاز دولت
اشکانی پایتخت آنها شمرده میشده است سپس به
رکه ( ری ) و دیسفون (
تیسفون )
انتقال یافت - دامغان دومین شهر نامی دوره اشکانیان به شمار می آید و آغاز
بنیاد آن نیز از یونانیان می باشد ) امروزه بوده و چسبندگی به تبرستان و
گرگان داشت و در راه و روش هم چون شاهان اشکانی شش ماه سال را در تبرستان و
گرگان به سر برده و به شکار ببر و پلنگ و خوک و پرندگان سرگرم بودند
.
پوشش: نیز بویژه در دوره
فراتات چهارم ( 37 - 2/4 پ م ) جامه نرمی در زیر پوشیده و در روی آن روپوشی
داشتند که بسمت گردن باز و با نوار زربافتی آرایش شده بود و این روپوش را
با کمربند به کمر بسته و شلواری در پا می نمودند که از بالا فراخ و از
پایین تنگ مانند شلوار تبریها
آرایش: نیز
چون اشکانیان و پارتها به آن دلبستگی نداشته ریش را پاک نگه می داشتند شانه
نمی زدند و آزاد می گذاشتند تا دشمنان از هیبت آنها بترسند و ( کلالک ) زلف
پیچ در پیچ در هم ریخته در سرداشتند . بدین رو می توان باگمانی درست
گفت که مراتب بالا درروش و زندگی تبریهای آن دو را بی تاپیر نبوده و کم و
بیشی رخنه نموده بوده است .
پیشه و هنر : تبریها و
مردهای دورۀ اشکانیان را باید در جنگ و زد و خوردهای سنگین سه ساله آنها با
اشک پنجم اشکانی جستجو کرد شکی نیست که هر اندازه جلوتر می رفتند پیشرفت
آنها دراین رشته بیشتر و فزونتر می شد .
باج دیوانی : از میزان آن
اطلاعی نداریم ولی برابر با پیمانیکه دولت اشکانی با دولتهای کوچک داشتند
اینها می بایستی سالانه باجی برای هزینه درباریو جنگی به خزانه برسانند و
پر روشن است که میزان آن از دورۀ هخامنشیها بیشتر بوده چرا که نیازمندیها
فزونتر شده بود .
راهها : پادشاهان اشکانی
اصولاٌ با آبادانی کشور دلبستگی نشان نمی دادند همین اندازه توانستند
شاهراه های پیشین را برای رفت و آمد بازرگانان و بدست آوردن سود فراوان
بوسیله ادارت گمرکی از ویرانی جلوگیری کنند .
کیش و آئین : مردم تبری و
مردمی در تگاهداری کیش ( مزدیسنی = خدا پیرستی ) و آئین باستانی بی اندازه
کوشا بودند - اگر در زبان و راه و روش آنها برای آمیزش با مردم پارتی اندک
تغییری روی داد در کیش و آئین آنها هیچگونه تغییر و تا ثیری رخ نداده بوده
است و برای همین بود که تبرستان در دورۀ اشکانیان پناگاه خوبی برای
رنجیده دلان به شمارمی آمد .
چریک : پیمانی را که
خاندان اشکانی با پادشهان زیر دست خود بسته بودند چنان بود که آنها در
کارهای خود آزاد باشند مگر سیاست خارجی با دولت مرکزی باشد و باجی هر ساله
برای هزینه درباری و کشوری بخزانه دولت برسانند . هنگام جنگ با دولت بیگانه
سپاهی به کمک و یاری بفرستند ولی در جنگ های داخلی در کمک آزادند .
چنانکه در پیش گفتیم
پادشاهان کوچک ایران در آغاز پیدا شدن دولت پارتی از هیچگونه کمک و یاری
درباه آنها دریغ نداشته و کوتاهی نمیکردند ولی پس از چندی چون دیدند آن
امتیازاتی را که اشکانیها در آغاز کار برای خاندان های بزرگ و دودمانهای
کهن و رهبران و پیشوایان کیش و آئین قائل بودند کاسته و برخاندان پارتی و
وابستگان خود افزودند بزرگان گروه و پیشوایان را از دربار و کنکاشهای
پادشاهی دور و شکنجه و آزار داده و نابود می ساختند . آتشکده ها را خاموش و
راه و روش و آئین باستانی را قدغن نمودند از فرمانگذاری باجدهی شانه تهی
کردند و از طرفی پادشاهان اشکانی نیز آن اعتماد گذشته را سلب کردند و از
اینها چریکی نمی خواستند و هنگام بروز جنگ افزون بر سپاهیان پارتی که در
پایتخت داشتند از بزرگان و سران پارتی کمک می طلبیدند .
|